زنیکه صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه..پیامبر وقتی دعا میکند وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم..
زن می گوید :خدا رحیم است و می رود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می اید که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت،زن را با کودکی در آغوش می بیند.با تعجب از خدا می پرسد:بارالها چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود؟
ئحی میرسد :هربار گفتم فرزندی نخواهد داشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند..رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
رسول اکرم(ص):بنده ای نیست که به خداوند خوش گمان باشد مگر آنکه خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند.
بحارالانوار ج42،ص384.
انگشتهای دستمان یکی کوچک ،یکی بزرگ،یکی بلند،یکی کوتاه،یکی قوی،یکی ضعیف..
اما هیچکدام دیگری را مسخر نمیکند..هیچکدام دیگری را له نمیکند و هیچکدام برای دیگری تعظیم نمیکند..
آنها کنار هم یک دست می شوند و کار میکنند گاه ما انسانها اگر از کسی بالاتر بودیم،لهش میکنیم و اگر از کسی پایینتر بودیم او را می پرستیم..
یادمان باشد،نه کسی بنده ماست،نه کسی خدای ما ،خداند انگشت ها را اینگونه آفرید باهم باشیم و کنار هم،آنگاه لذت یک دست بودن را می فهمیم..